جدول جو
جدول جو

معنی گرم کینی - جستجوی لغت در جدول جو

گرم کینی
دشمنی سخت: چو با کژدمی گرم کینی کند مبین خردش از خرده بینی کند. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گرم کین: مگر در پای دور گرم کینه شکسته گردد این سبز آبگینه. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرم کین
تصویر گرم کین
آنکه کینه ای سخت دارد
فرهنگ فارسی عمید
کسی که کینه ای سخت دارد دشمن قوی: سرد نفس بود سگ گرم کین رو به از آن دوخت مگر پوستین. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرم خیزی
تصویر گرم خیزی
جلدی چابکی، سحر خیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرم کن
تصویر گرم کن
((گَ کُ))
وسیله ای که برای گرم کردن به کار می رود، لباس کشباف نرم و ضخیم به صورت بلوز یا بلوز و شلوار
فرهنگ فارسی معین